امروز از مدرسه برگشتنی سر کوچه یه ماشین باقالی وایساده بود، خانومه از بالکن داد زد آی باقالی بیا زیر پنجره، بعد زنبیل رو با طناب آویزون کرد پائین داخلش پول بود، آقاعه باقالی رو وزن کرد گذاشت تو‌ زنبیل طنابو تکون‌ داد خانومه با موهای وز که معلوم بود تو‌ دکلره سوخته گفت مرسی باقالی و کشید بالا😂

》Fatemeh Heshmati《

@OfficialPersianTwitter